ستایش: ملکا ذکر تو گویم
در این مناجات، بیشتر به برشمردن صفات خداوند توجه شده است.
کاربرد «تو» و «ی» ضمیر مفرد مخاطب در ابیات، صداقت و صمیمیتی در شعر ایجاد کرده است.
۱- ملکا ذکر تو گویم که تو پاکیّ و خدایی نروم جز به همان ره که تو ام راهنمایی
ملکا: استعاره از خداوند ( خداوند به پادشاه سرزمین وجود تشبیه شده است ) ذکر: یادکردن، در اینجا ستایش
مصراع دوم را می توان به دو شکل خواند: الف- جز به راهی که تو به من نشان می دهی، نمی روم.
ب- جز به راهی که تو راهنمای من هستی، نمی روم.
ک: حرف ربط ( حرف پیوند ) خدایی، نمایی، سزایی، ثنایی…..: واژه های قافیه
*** خدایی با راهنمایی نیز می تواند قافیه قرار گیرد.
تلمیح: تو پاکی، یادآور ذکر سبحان الله مصرع دوم، یادآور آیه اهدنا الصراط المستقیم
معنی بیت: خدایا تو را به یاد می آورم ( ستایش می کنم ) زیرا تو پاک و خدای من هستی. جز به همان راه ( صراط مستقیم ) که تو مرا راهنمایی کنی، نمی روم. ( جز به راهی که تو راهنمایم هستی، نمی روم )
۲- همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
فضل: بخشش پویم : طلب می کنم سزایی: سزاوار و شایسته هستی
واژه « همه » در این بیت « قید تاکید » است و به معنای « فقط » به کار رفته است.
– این بیت بر توحید و ترک هرچه جز خداست، تکیه دارد.
– این بیت، قافیه میانی و جناس دارد. جویم، پویم، گویم
مفهوم: تاکید بر توحید و ترک هرچه غیر خداست. ایاکَ نَعبُدُ و ایّاکَ نَستَعین.
معنی بیت: فقط درگاه تو را جستجو می کنم (به درگاه تو روی می آورم) و تنها فضل و بخشش تو را طلب می کنم. فقط تو را به یگانگی می ستایم، زیرا تو شایسته توحید هستی.
۳- تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی تو نماینده فضلی، تو سزاوار ثنایی
این بیت، اوج شور و هیجان و شوق است و از آرایه تنسیق الصفات برخوردار است.
بین کلمات حکیمی، عظیمی، کریمی، رحیمی: قافیه درونی و جناس وجود دارد.
نماینده: انجام دهنده ، رساننده واج آرایی مصوت بلند « ی » ثنا: ستایش سزاوار: شایسته
معنی بیت: تو دانا، بزرگ، بخشنده و مهربانی. تو بخشنده و بنده نواز هستی و شایسته ستایشی.
ارتباط معنایی دارد با:
من نکردم خلق تا سودی کنم / بلکه تا بر بندگان جودی کنم
۴- نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
وهم، فهم: جناس ناقص اختلافی واج آرایی « ن » وهم: گمان، خیال شبه: شبیه، مانند
معنی مصرع اول، یادآور این سخن حضرت علی (ع) است:
هوالّذی لایُدرِکُهُ بُعدالهِمَمِ و لایَنالُهُ غوصُ الفِطَن. نهج البلاغه / ۷
« خدایی که همت های دورپرواز، او را ادراک نمی توانند کرد و تعمّق و هوش ها، وی را درنتواند یافت.»
معنی مصرع دوم تلمیح دارد به آیه « لَیسَ کَمثلِهِ شی ء » ( چیزی شبیه او نیست )
معنی بیت: خداوندا! زبان ها در توصیف تو ناتوانند زیرا تو در عقل و اندیشه محدود آدمی، نمی گنجی. شبیه و نظیری هم برای تو نمی توان یافت زیرا تو حتی در خیال و گمان ما درنمی آیی.
این بیت، بیانگر عجز شاعر در وصف خداست و با بیت های زیر ارتباط معنایی دارد:
– تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند / به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
– از او هرچه بگفتند از کم و بیش / نشانی داده اند از دیده خویش
– نه بر اوج ذاتش پَرَد مرغ وهم / نه در ذیلِ وصفش رسد دست فهم
– نه ادراک در کُنهِ ذاتش رسد / نه فکرت به غور صفاتش رسد
– نه در ایوان قُربش وهم را بار / نه با چون و چرایش عقل را کار
– هیچ دل را به کُنهِ او ره نیست / عقل و جان از کمالش آگه نیست
۵- همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی
جزا: در بار معنایی مثبت یعنی پاداش به کار رفته است. عزّ و جلال: تناسب (مراعات نظیر)
تلمیح: مصراع اول به دو صفت عظمت و حکمت الهی اشاره دارد. (بیان صفات ثبوتیه خداوند)
همه: در این بیت بهتر است به معنی « سراسر و سراپا» در نظر گرفته شود.
مصرع دوم تلمیح است: اللهُ نورالسموات والارض جود: بخشش واج آرایی «ی»
معنی بیت: خداوندا! سراسر بزرگی و جلال هستی و سراسر علم و یقین هستی. سراسر نور و شادمانی، بخشش و پاداش هستی.
۶- همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی، همه کمّی تو فزایی
غیبی، عیبی: جناس بیشی، کمی: تضاد بکاهی، فزایی: تضاد
مصرع اول تلمیح دارد به دو صفت « عالم الغیب» و « ستّار العیوب » بودن خداوند تعالی.
مصرع دوم تلمیح دارد به آیه « تُعزُّ مَن تشاء و تُذلُّ مَن تشاء »
همه: صفت مبهم است، زیرا همراه اسم آمده است. ( همه غیبی … ) بیت، ترصیع دارد.
معنی بیت: خداوندا! همه امور پنهان ما را می دانی( عالم الغیب هستی ) و همه عیب های ما را از نظر دیگران می پوشانی (ستارالعیوب هستی ) و همه کم و زیاد شدنها به دست توست.
۷- لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
این بیت، مرحله « طلبِ مغفرت » از تحمیدیّه را در خود دارد.
لب و دندان: مراعات نظیر و مجاز از همه وجود آتش، دوزخ: مراعات نظیر
مگر: شبه جمله به معنی « امید است » ، « شاید » همه: قید تاکید
« ش » در « بودش » نقش متممی دارد. این بیت تکرار و تاکیدِ توحید است.
معنی بیت: سنایی با تمام وجود تو را به یگانگی می ستاید. امید است که برای او از آتش دوزخ رهایی باشد.
ارتباط معنایی دارد با این بیت سعدی:
– خود نه زبان در دهان عارف مدهوش / حمد و ثنا می کند، که موی بر اعضا
================================
ستایش: ملکا ذکر تو گویم
۱- ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی / نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
قلمرو زبانی: ملک: پادشاه، نقش “منادا” / ذکر: یاد / مرجع ضمیر “تو”: خداوند / توأم: جهش ضمیر / قلمرو ادبی: قالب شعر: غزل / وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن، (رشته انسانی).
جمله پایانی به دو صورت معنی میگردد:
۱- که تو راهنمای من هستی [ تو: نهاد / راهنما: مسند/ ام(من): مضاف الیه / یی: مخفف”هستی”]
۲- که تو به من راه را نمایی (نشان دهی ) [تو: نهاد/ ام(من): متمم/ راه: مفعول/ نمایی: فعل]
بازگردانی: ای پادشاه (خداوندا) نام تو را بر زبان میآورم؛ زیرا تو پرورگار پاک هستی. فقط در راهی که تو به من نشان میدهی گام میگذارم.
پیام: یادکرد خداوند
۲- همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم / همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
قلمرو زبانی: همه: فقط، تنها / درگاه: بارگاه / جستن: جستجو کردن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جو) / فضل: بخشش، کرم / پوییدن: تلاش، رفتن، حرکت به سوی مقصدی برای به دست آوردن و جست و جوی چیزی / توحید: یکتایی / سزا: سزاوار و شایسته (بن ماضی: سزید، بن مضارع: سز) / قلمرو ادبی: جویم، پویم، گویم: جناس ناهمسان / سجع / همه، تو: تکرار، واژه آرایی / واج آرایی: تکرار صامت “ت”
بازگردانی: فقط بارگاه تو را جست وجو میکنم. تنها در پی فضل و بخشش توام. فقط توحید و یگانگی تو را بر زبان میآورم؛ زیرا که تو سزاوار توحید و یگانگی هستی.
پیام: یادکرد صفات خداوند
۳- تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی / تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی
قلمرو زبانی: حکیم: دانا به همه چیز، دانای راست کردار / عظیم: سترگ / کریم: بخشنده، بزرگ منش / رحیم : بسیار مهربان / نماینده: نشان دهنده،. نشانه، نماد / ثنا: ستایش، سپاس(هم آوا: ثنایی، سنایی) / قلمرو ادبی: تو: تکرار / واج آرایی: تکرار صامت “ت” و مصوتهای “و” و “ی”
بازگردانی: تو حکیم و بزرگ و بخشنده هستی.تو دارای فضل و بخشش بی نهایت و سزاوار حمد و ستایش میباشی.
پیام: یادکرد صفات خداوند
۴- نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی / نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
قلمرو زبانی: وصف: توصیف / فهم: درک، دریافت / شبه: مانند / وهم: گمان، پندار، خیال / قلمرو ادبی: آرایه “موازنه “، رشته انسانی / فهم، وهم: جناس ناهمسان / جمله “نتوان شبه تو گفتن “: تلمیح به “لیس کمثله شیء”
بازگردانی: توصیف تو را نمیتوانم برشمرد؛ زیرا در فهم و ادراک محدود انسان نمیگنجی. نمیتوان مانندی برایت آورد؛ زیرا تو حتی به وهم و خیال نیز در نمیآیی.
پیام: وصف ناپذیری خداوند
۵- همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی / همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
قلمرو زبانی: همه: فقط، سراسر / عزّ: عزیز شدن، ارجمندی / جلال: بزرگواری، شکوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد / یقین: امری که واضح و ثابت شده باشد / سرور: شادی، خوشحالی / جود: بخشش، سخاوت، کرم / جزا: پاداش کار نیک / قلمرو ادبی: ترصیع، رشته انسانی / همه: تکرار / واج آرایی: تکرار مصوت “ای” و مصوت کوتاه “و”
بازگردانی: تو تمامی عزّت و بزرگواری و علم و یقین و نور و شادمانی و بخشش و پاداش هستی.
پیام: یادکرد صفات خداوند
۶- همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی / همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی
قلمرو زبانی: غیبی: پنهان / غیبی، عیبی: جناس ناهمسان / همه غیبی تو بدانی: اشاره به “عالم الغیب”بودن خداوند / پوشیدن: پوشاندن (فعل دووجهی) / همه عیبی تو بپوشی: اشاره دارد به “ستار العیوب ” بودن خداوند / بیشی: افزونی. زیادی / بکاهی: از مصدر “کاستن”: کم کنی(بن ماضی: کاست، بن مضارع: کاه) / فزایی: بیفزایی. زیاد و افزون کنی / قلمرو ادبی: بیشی، کمی: تضاد / بکاهی، فزایی: تضاد / ترصیع، رشته انسانی / همه، تو: تکرار / تلمیح به آیه ” تعزّ من تشاء وتذلّ من تشاء”(خداوند)هر که را بخواهد عزیز میگرداند وهر که را بخواهد ذلیل) / واج آرایی: تکرارمصوت”ای”
بازگردانی: (خداوندا) تو به تمام امور غیبی و ناپیدا آگاه هستی و همه عیبها را میپوشانی. کم و زیاد شدنها به دست توست.
پیام: دانایی و پرده پوشی خداوند
۷- لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید / مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
قلمرو زبانی: مرجع “ش” در “بودش”: سنایی (جهش ضمیر) / بود: باشد (بن ماضی: بود، بود: بو) / قلمرو ادبی: لب و دندان: تناسب، مجاز از “کل وجود”/ سنایی: نام هنری سراینده / مگر: ایهام، امید است، شاید / آتش، دوزخ: تناسب / / روی: چاره، امکان، راه، ایهام تناسب
بازگردانی: همه وجود سنایی یگانگی تو را میگویند. امید است (شاید) برای او (سنایی) از آتش دوزخ [راه]رهایی باشد.
پیام: ستایش خداوند
حکیم سنایی غزنوی (۴۷۳-۵۴۵ قمری)
==================================