درس اول: با ذهنی « نظاممند» و «پرورده» بنویسیم.
اکنون، نمونه ها را بخوانید و بگویید نویسنده برای پروراندن نوشته خود، کدام یک از راههای پرورش فکر را بیشتر به کار گرفته است:
نگاه کنیم و بنویسیم
افکار و گفتارمان را بنویسیم
دگرگونه ببینیم و گونه گون بنویسیم
گوش بدهیم و بنویسیم
ببوییم، بچشیم و لمس کنیم و بنویسیم
با سنجش و مقایسه آسانتر بنویسیم
با جانشین سازی راحت تر بنویسیم
۱- یک) نمی دانم حاج مرتضی بوی گند به چی می گفت! من که هرچه بو به دماغم می خورد، بوی خوب و اشتهاآور بود؛ از آن بوهایی که فقط توی عروسی ها بلند بود؛ بوی میوه و بوی دود و بوی برنج آبکش کرده و بوی خاک… .
۲- پیرمرد، نخستین بار ماهی را دید که از زیر قایق گذشت. آنقدر دراز بود که باورش نشد. گفت: «نه، به این بزرگی نمیشه.»!
اما به همان بزرگی بود و در سی متری قایق روی آب آمد و پیرمرد دمش را دید که از آب بیرون زد. از تیغه یک داس بلندتر بود و روی آب نیلی تیره به رنگ بنفش، بسیار روشن بود. تیغه در آب فرو رفت و چون ماهی، درست زیر سطح آب شنا می کرد، پیرمرد، جثه عظیم و نوارهای ارغوانی پشتش را دید… .
۳- ناگهان از میان تاریکی صدایی آمد، صدایی مثل خرچ خروچ.
تریستان پرسید: « صدای چی بود؟»
منتظر ماندند تا ببینند آیا باز هم آن صدا را میشنوند. همه جا ساکت بود. تریستان اول نفسش را حبس کرد ولی بعد آن را با صدایی بلند، آزاد کرد.
باز هم همان صدا به گوششان خورد، اما این بار بلندتر از دفعه پیش. صدای خرچ خروچ .
تریستان گفت: «شاید یک هیولای آدم خوار دارد، خرچ خروچ، استخوان آدمها را میخورد.
بلْا زمزمه کنان گفت: میدانی، خود صدا ترسناک نیست، اینکه نمیدانی صدای چه موجودی است ترسناک است… .
۴- برای بیشتر مرغان دریایی، آنچه اهمیت دارد، به چنگ آوردن طعمه است،نه پرواز. حال آنکه برای جاناتان، مهم پرواز بود نه به چنگ آوردن طعمه. جاناتان بیش از
هرچیزی، عاشق پرواز کردن بود… .
۵- کی کرگدن ارزان می خواهد؟ من یکی دارم که حراجش کرده ام. او تپل و بامزه و بغل کردنی است و خیلی از کارهای خانه را هم برایت انجام می دهد؛ مثلا می توانی از آن به جای چوب لباسی استفاده کنی. ورقه های امتحانی بدت را قبل از اینکه مامان و بابا ببینند، می بلعد. برای گرفتن پول توجیبی اضافی از پدرت، خیلی به درد می خورد… .
۶- من یک موش هستم. امروز وقتی روی تخت کوچک آزمایشگاه به هوش آمدم، اولین تصویر مبهمی که دیدم، چهره خندان پروفسور پیر بود که ظاهراً از آخرین عمل جراحی روی مغز من رضایت داشت. این را موقعی فهمیدم، که چند دقیقه بعد مرا به محل همیشگی ام بردند و من چون به شدت احساس گرسنگی می کردم، تلوتلوخوران به سمت ظرف غذا رفتم که ناگهان همه کف زدند و پروفسور را بوسیدند و به او تبریک گفتند.
پروفسور، نگاه دوباره ای به محل جراحی روی سرم کرد؛ دستی محبت آمیز به گوش هایم کشید و از اتاق بیرون رفت. بقیه هم دنبالش راه افتادند. فقط یک عکاس جوان چند لحظه کنارم ماند و بعد از گرفتن چند عکس از حالت های مختلف من رفت.خیلی خسته ام، ای کاش این آخرین جراحی باشد.
۷- یکی بود یکی نبود. اگر هم بود، کسی نبود. یک نفر بود که چندین و چندسال پیش به دنیا اومده بود و مامان و باباش اسمشو گذاشته بودن «میرزا.» بچه که بود توی خونه صداش می کردن «رامین.» مدرسه که رفت، باباش دید که این نورچشمی خیلی تنبله، اسمشو گذاشت «شازده.» درسش که تموم شد، چون کار گیرش نیومد، ناچار اسمشو گذاشت « مهندس.»
الغرض، شازده رامین مهندس، بزرگ شد و صاحب دو تا پسر کاکل زری شد. اولی در ماه مرداد به دنیا اومد، اسمشو گذاشتن« بهمن» دومی در ماه شعبان به دنیا اومد، اسمشو گذاشتن «رجب.» بهمن به مادرش رفته بود و رجب به پدرش… .
دانش آموزان، متنها را بخوانند و تشخیص دهند که در هر نوشته، نویسنده، از چه روشی برای خلق و پرورش نوشته خود بهره برده است.
تمرین صفحه ۱۷-۱۸-۱۹
پاسخ فعالیت نگارشی درس اول مهارتهای نوشتاری نهم:
شماره ۱ : در این نوشته از حس بویایی استفاده شده و خلق تصویر بر اساس خوب بوییدن .
شماره ۲ : نگاه کردن و نوشتن. این متن شبیه به نقاشی است. این نوشته تصویر ذهنی را با بیان جزئیات به ما نشان می دهد. مثل این است که آن را می بینیم.
شماره ۳ : گوش دادن و نوشتن. آفرینش متن بر اساس خوب گوش دادن . خلق تصاویر بر اساس دقیق گوش دادن . صدای کلمات ، تصویر را در ذهن ایجاد می کند.
شماره ۴ : سنجش و مقایسه . سنجیده پدیده ها با همدیگر و مقایسه آن ها. یک موضوع با موضوع های دیگر سنجیده می شود. بیان تفاوت ها و شباهت ها.
شماره ۵ : دگرگونه و گونه گون نوشتن. هم چنین استفاده از نگاه کردن.
شماره ۶ : جانشین سازی و استفاده از نگاه کردن. جانشین سازی موجودات یا اشیا با چیزهای دیگر یا خودمان و نوشتن از زبان خود یا دیگری.. جان بخشی و تشخیص شاخه ای از جانشین سازی هستند. جانشین سازی انسان با بی جان هم ممکن است.
شماره ۷ : نوشتن افکار و گفتار. به همان گونه که فکر می کنیم و به همان سادگی که حرف می زنیم ، بنویسیم. و هم چنین دارای دگرگونه دیدن و گونه گون نوشتن می باشد. ( این متن باید به نوشتار معیار تبدیل شود.)