کلاغ ها را چگونه می بینی؟ صدایشان را چگونه میشنوی؟ کلاغ زیباتر است یا بلبل؟ آواز کدامشان دلنشین تر است؟
… کلاغ خودش را دوست نداشت و بودنش را. از کائنات گله داشت. فکر می کرد، در دایره قسمت، نازیبایی سهم اوست. او غمگینانه گفت: «کاش خداوند
این لکه سیاه را از هستی می زدود.»!
خدا گفت: «سیاه کوچکم، صدایت ترنّمی است که هر گوشی زیبایی آن را درک نمی کند. فرشته ها با صدای تو به وجد می آیند، بخوان، فرشته ها منتظرند.»
کلاغ، هیچ نگفت. نیم نگاهی به آسمان انداخت. در صفحه آبی آسمان، ابرهای سیاه، ابرهای سفید، دوشادوش هم در حرکت بودند. خورشید هم بود؛ با لباسی خوش رنگ؛گاهی روی صفحه آبی، گاهی پشت لکه سیاهی.
خدا گفت«: سیاه، چونان مرکب که زیبایی را با آن می نویسند زیبایی ات را بنویس؛ زیرا اگر تو نباشی، جهان من چیزی کم دارد. خودت را از آسمان دریغ نکن».
کلاغ، خواند. این بار اما عاشقانه ترین آواز را. با آوازش جهان زیبا شد. آسمان لبخند زد و ابرهای سیاه و سفید از شوق گریستند.
هر قاصدکی یک پیامبر است، با تلخیص و تغییر
===========================
فعالیت نگارشی صفحه ۲۰ : سیاه کوچک
در ساختمان این نوشته در:
مقدمه از نگاه کردن و گوش کردن استفاده شده.
===========================
بندهای بدنه :
بند اول دگرگونه دیدن
بند دوم : گوش کردن و دگر گونه دیدن.
بند سوم : نگاه کردن.
بند چهارم : دگرگون دیدن.
============================
بند نتیجه : از شنیدن و دیدن استفاده شده است.