اخباری فوری

معنای انزال و ارسال و فرق آنها با یکدیگر

ارسلنا
معنی أَرْسَلنَا: فرستادیم
انزلنا
معنی أَنزَلْنَا: نازل کردیم
در معنى انزال و ارسال گفته شده است : در ارسال تمام حقیقت شى ء از جایى به جایى دیگر فرستاده مى شود مثل اینکه نامه اى را از شهرى به شهر دگیر ارسال نمایى که تمام حقیقت آن فرستاده شده است . ولى انزال و تنزیل ، به دو نحو متصور است ، یکى بنحو تجافى و دیگرى به نحو تجلى .
انزال بنحو تجافى مثل نزول قطرات باران به زمین که در هر آن مکان و فضایى را پر مى کنند و سپس بتمامها از آن نقطه به نقطه بعدى فرود مى آیند بنحوى که نقطه قبلى را تخلیه مى نمایند و وقتى به زمین فرود آیند، اگر چه تمام آن نقاط فضائى را که طى کرده بودند پر نموده بودند ولى الان در هیچیک از مراتب ما فوق وجودى ندارند و با تمام حقیقت خویش به زمین رسیده اند.
اما انزال به نحو تجلى آن است که اصل و حقیقت شى ء در مرتبه اعلى تحقق داشته باشد و مراتب نازله او در مراتب مادون تنزل یابند، که انزال مراتب آن در انزال مراتب وجود تجلى نماید بنحوى که هر مرتبه اى از مراتب آن موجود براى مرتبه مادون مخزن ، اصل متن ، قضا، لف ، حقیقت ، باشد و اعلى المراتب آن را رقائق زیاد مثل اینکه در معرفت نفس مبرهن است که : مطالب و یافته هاى نفس در کمون غیبى نفس به نحو لا تعین متحقق است و در عین این که در همان مرتبه اعلى بصورت لا تعینى موجود است و در عین این که در همان مرتبه اعلى بصورت لا تعینى موجود است ، تنزل مى یابد و در مقام قلب ، سان مى گیرد و سپس در مرتبه عقل بطور کلى وجود پیدا مى کند، و بعد از آن در مرتبه وهم و خیال بصورت مفهوم جزئى و صورت جزئى تنزل مى یابد، و آنگاه در مرتبه زبان بصورت صوت و الفاظ القاء مى شود که در هر مرتبه اى مطابق با همان مرتبه ظهور خاص و اسم مخصوص دارد.
و این مرتبه انزل را مخازن و خزائن است ، و هر یک از مراتب متوسط براى مادون خود، اصل و حقیقت است و براى مافوق خویش رقیقت و فرع است . پس اگر مطلب خاص از گوینده صادر شود در حقیقت از وى تنزل یافته است زیرا که اصل آن در خود او تحقیق دارد، و مرتبه نازله آن به مستمع القاء شده است که در غیر این صورت باید گوینده با القاء آن ، جاهل شود. این نحو انزال را انزال بنحو تجلى مى گویند.
لذا در مورد هر یک از موجودات در نشاه عنصرى گفته مى شود که داراى وجود مادى و وجود مثالى ، و وجود عقلى و وجود الهى است و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم و فسبحان الذى بیده ملکوت کل شى ء و براى وجود مادى عنصرى او مخازن و خزائن است از مثالى عقلى و الهى که در هر آن با اینکه وجود عنصرى اش در نشئه عنصرى مطابق با این نشئه در تجدد و حرکت جوهرى است ، ولى او را اصلى ثابت است از امثال و عقل و جنبه الهى اش که از آن به ملکوت تعبیر مى گردد که جناب امام ملک و ملکوت صادق آل محمد – صلوات الله علیهم – فرمود: ان الله عزوجل خلق ملکه على مثال ملکوته و اسس ملکوته على مثال جبروته لیستدل بملکه على ملکوته و بملکوته على جبروته
=====================
«انزال» (فرو فرستادن) از مادّه «نُزول» معنای عامی دارد که هم شامل نزول تدریجی می گردد، و هم نزول دفعی. بعضی نیز معتقدند «انزال» فقط نزول دفعی است.
«أَنْزَلْنَا» گاه به معنای فرو فرستادن از مکان بالا و گاه به معنای «نزول مقامی» است; یعنی نعمتی که از یک مقام برتر به مقام پایین تر داده می شود و گاه از مادّه «انزال» به معنای مهمانی کردن است; چرا که گاه انزال و نزل (بر وزن رسل) به معنای پذیرایی کردن آمده است.
«نزول» به معنای (فرود آمدن) در مورد قرآن مجید، به این معنا نیست که مثلاً خداوند مکانی در آسمان ها دارد و قرآن را از آن محل بالا فرو فرستاده است، بلکه این تعبیر اشاره به علوّ مقامی و معنوی پروردگار است.
اصل نزول به معنی فرود آمدن است چنانکه در مفردات و مصباح و اقرب گفته است عبارت راغب چنین است: «النُّزوُلُ فِی الْاَصْلِ: هُوَانْحِطاطٌ مِنْ عُلُوّ» در باره باران آمده . آیا شما آن را از ابر فرود آورده‏اید یا ما فرود آورندگانیم؟ ایضا . خدایا به ما از آسمان مائده‏ای فرود آور. * . . . . می‏دانیم که آهن درسنگهاست، انعام ثمانیه در زمین‏اند، لباس از زمین تهیه می‏شود و رسول در عالم ما است پس علت آمدن «اِنزال» در اینها چیست: به نظر می‏آیدکه جواب همه اینها در . باشد در این آیه به هر چیز انزال اطلاق شده و چون تدبیر همه از جانب خداوند است اطلاق انزال برهمه صحیح می‏باشد. می‏شود گفت: ذرات آهن در اشعه کیهانی و گازهای هواو غیره است و از آسمان به زمین می‏بارد، می‏شود گفت: نطفه حیوانات ازهوا می‏بارد همانطور که میکروب‏ها بر گوشتها و پنیرها می‏بارد و مخمرها بر آب انگور می‏بارند،بعضی‏ها «رَسُولاً» را جبرئیل گفته‏اند ولی جمله «یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ» آن را رد می‏کند. *** نُزُل (به ضم ن،ز): آنچه برای میهمان آماده شده تا بر آن نازل شود چنانکه در قاموس گوید، آنرا منزل نیز گفته‏اند راغب گوید:«اَلْنُّزُلُ: مایُعْدُّ لِلنّازِلِ مِنَ الزَّادِ». . به اهل ایمان و عمل جنات فردوس منزل یا مهیا شده است. . اما اگر از مکذبین و گمراهان باشد پس برای اوست آماده شده‏ای از آب جوشان و انداخته شدن به آتش بزرگ. . نَزْلَه: یکبار نازل شده . دریک نزول دیگر او را دیده است. مُنْزَل: (بصیغه مفعول) مصدر میمی و اسم مفعول است . بگو پروردگارا مرا از کشتی فرود آور فرود آوردن مبارکی و در آیه . اسم مفعول است. تَنَزُّل: در صحاح، قاموس و اقرب آن را نزول با مهلت و تأنی گفته است . قرآن راشیاطین‏نازل نکرده‏اند می‏شود مهلت و تدریج را از آیه . فهمید که نزول امر تدریجی است. تنزیل و انزال راغب می‏گوید: تنزیل در آنجاست که نازل کردن تدریجی و دفعه‏ای بعد از دفعه دیگر باشد ولی انزال اعم است و به انزال تدریجی و دفعی اطلاق می‏شود در اقرب الموارد می‏گوید: بقولی تنزیل، تدریجی و مرهّ بعد اخری است و انزال اعم می‏باشد.در صحاح ترتیب را از معانی تنزیل شمرده است ولی عده‏ای از اهل لغت مابین انزال و تنزیل فرقی قائل نشده‏اند. می‏شود فرق مابین آن دو را از بعضی آیات استفاده کرد مثلا در آیه . «فَرَقْناهُ» و «عَلی مُکْثٍ» قرینه است بر اینکه مراد از «نَزَلْناهُ» انزال تدریجی است. نزول قرآن مجید به ضرورت می‏دانیم که نزول قرآن به رسول خدا «صلی‏الله علیه واله» به تدریج و در عرض بیست وسه سال بوده است. ولی در قرآن آیاتی داریم که ظهور بلکه صریح آنها نزول تمام قرآن در یک ماه و یک شب است مثل . این آیه روشن است در اینکه قرآن بتمامه در ماه رمضان نازل شده و آیه . دلالت دارد که دریک شب از ماه رمضان نازل گشته و آیه . صریح است در اینکه آن شب شب قدر بوده است، بنابراین توفیق میان این دو مطلب چطور است؟ به نظر بعضی مراد از نزول قرآن در رمضان و در شب قدر ابتدا نزول آن است یعنی شروع نزول در لیلهالقدر بوده و ازآن پس تا بیست و سه سال پایان یافته است. به نظر دیگر مراد آن است که در شب قدر از لوح محفوظ به آسمان دنیانازل گشته و از آن درعرض ۲۳ سال به تدریج بر آن حضرت نازل شده است ابن عباس، سعیدبن جبیر و دیگران بر این عقیده‏اند، ظاهرا در این باره فقط یک روایت از امام صادق «علیه السلام» نقل شده که در مقدمه نهم تفسیر صافی و در تفسیر برهان ذیل آیه «شَهْرُرَمَضانَ ألَّذی…» نقل شده است و آن را حفص بن غیاث عامی از آن حضرت روایت می‏کند. و مضمون روایت آن است که قرآن در ماه رمضان به بیت المعمور نازل گشته و سپس در طول بیست و سه سال نازل گردیده است. در این حدیث آسمان دنیا نیست و به جای آن بیت المعمور است لذا فیض مرحوم در صافی احتمال داده که مراد از بیت المعمور قلب حضرت رسول خدا«صلی الله علیه واله» باشد. متن روایت در اصول کافی کتاب فضل القرآن چنین است «عَلِیٌ بْنُ اِبْراهیمَ عَنْ اَبیه وَ مُحْمَّدِبْنِ القاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ سُلَیْمانَ، عَنْ داوُدَ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ عَنْ اَبی عَبْدِاللَّهِ «علیه السلام» قالَ: سَأَلْتهُ عَنْ قَوْلِ‏اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ «شَهْرُرَمَضانَ الَّذی أُنْزِلُ فیه الْقُرآنُ» وَاِنَّما أُنْزِلَ فی عِشْرینَ سَنَهً مِنْ أَوَّلِهِ اِلی آخِرِهِ؟ فَقالَ اَبُوعَبْدِاللَّهِ «علیه السلام»: نَزَلَ الْقُرْآنُ جُمْلَهً واحِدَهً فی شَهْرِ رَمَضانَ اِلَی الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ ثُمَّ نَزَلَ فی طوُلِ عِشْرینَ سَنَهً…» این روایت ازاهل سنت نیز به چندین وجه نقل شده است از جمله در تفسیر ابن کثیرذیل آیه «شَهْرُرَمَضانَ ألَّذی…» نقل کرده: «عَنْ ابْنِ عَبَّاسِ قالَ أُنْزِلَ الْقُرْآنُ. فِی النِصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ اِلی سَماء الدُّنْیا فَجَعَلَ فی بَیْتِ الْعِزَّهِ ثُمَّ أُنْزِلَ عَلی رَسُولِ اللَّهِ «صلی الله علیه و اله» فی عِشْرینَ سَنَهٍ لِجَوابِ کَلامِالنَّاسِ». ازاین رو احتمال تقیه در روایت حفص بن غیاث بیشتر است، باقی روایات چنانکه در صافی و برهان و غیره نقل شده‏دلالت بر نزول دفعی قرآن دارند و شاید مراد از بیت معمور در روایت حفص چنانکه صافی احتمال داده قلب رسول خدا «صلی الله علیه واله» باشد. *** در بیان توفیق بین دو مطلب فوق، قولی هست بسیار متین و دقیق و آن اینکه قرآن مجید دو دفعه نازل شده. یکدفعه بطور فشرده و بسیط و دفعه دیگر بطور تدریج و تفصیل و درعرض بیست و سه سال. و آیاتی از قبیل . و . راجع به نزول اول است و آیات . راجع به نزول دوّم می‏باشد می‏باشد و آیاتی که راجع به نزول دفعی‏اند بلفظ انزال آمده که دلالت بردفعی بودن دارند چنانکه آیات تدریج نوعاً با لفظ «تنزیل‏اند». در توضیح این مطلب مثلی می‏آوریم. فرض کنید شخصی دوهزارمترمربع زمین دارد،دفعهً بخاطر او می‏افتد. که این زمین را ده دستگاه خانه ساخته و بفروشد اکنون همه آن خانه‏ها بطور فشرده و بسیط در ذهن این شخص هست ولی نمی‏داند کوچه کجاست، راه روها کدام اند، حیاطها در کدام جهت خواهندبود، اطاقها، حمام‏ها، انبارها و… در کجاها قرار خواهند گرفت. مهندسی می‏آید و آن طرح را روی کاغذ می‏آورد و نقشه می‏کشد و همه آنچه را که گفته شد روی کاغذ مشخص می‏کند. یا انسان می‏خواهد کتابی بنویسد یا سخنرانی بکند مطالب بطور فشرده و بسیط در قلب او موجود است سپس بوسیله قلم یا زبان آنها را توضیح و تفصیل می‏دهد. همچنین قرآن بطور بسیط و فشرده در یک شب به قلب مبارک آن حضرت نازل گشته ولی احتیاج به تفصیل داشته است و بر حسب موارد و اتفاقات بار دیگر جبرییل آنها را مشروحاً و مفصلا بر آن حضرت نازل کرده سپس بوسیله آن بزرگوار بر مردم ابلاغ شده است. . ظاهر «اُحْمِکَتْ» راجع به نزول اوّل و حالت بساطت آن و «فُصِّلَتْ» راجع به نزول دوّم و جدا جدا بودن آن است. نزول دوم به حکم نقشه کشی مهندسی است. مرحوم ابوعبدالله زنجانی در تاریخ قرآن ص ۳۱ ترجمه سحاب می‏گوید: علاوه بر این ممکن است بگوییم روح قرآن و اغراض کلیه ایکه قرآن مجید به آن توجه دارد در دل پاک پیغمبر «صلی الله علیه واله» در شب قدر تجلی نموده که . سپس به زبان مبارکش آیه آیه و جدا جدا در طول سنوات ظهور نموده است. محقق طالقانی در تفسیر پرتوی از قرآن ذیل «اِنَّاأَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِالْقَدْرِ» می‏نویسد: از آن آیاتیکه قرآن و نزول آن را توصیف و تعریف می‏نمایند به وضوح بر می‏آید که قرآن به دو صورت مشخص و در دو مرتبه نازل شده است: اول: به صورت و نزول بسیط و جمع و پیوسته. دوم به صورت باز و تدریجی و تفصیلی. صاحب المیزان نیز در ذیل «شَهْرُرَمَضانَ ألَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ»این مطلب را قبول و بر آن استدلال کرده است. استدلال طرز استدلال به مطلب فوق این است که انزال و تنزیل گرچه هر دو به یک معنی اند ولی غالب در باب افعال دفعی بودن و در باب تفعیل تدریج است. آیاتیکه در اول بحث نقل شد از قبیل . . . همه ظهورشان در انزال دفعی است ایضا آیه .هکذا آیات . . ظاهر در یکپارچگی قرآن اند. آیه . روشن می‏کند که تفصیل عارض بر کتاب است پس آمدن کتاب راجع به نزول اول، و تفصیل راجع به نزول دوم می‏باشد. ایضا آیه . اگر مراد از «الْکِتاب» قرآن باشد. و نیز از آیه . به نظر می‏آید که قرآن قبلا در قلب آن حضرت بوده ولی خواندن و ابلاغ منوط به وحی دوم بوده است هکذا آیه . دلالت دارد بر اینکه آن حضرت قبلا قرآن را می‏دانسته است ولی خدا فرمود عجله نکن اول باید ما بخوانیم سپس تو مانند خواندن ما بخوانی. و اینکه مشرکان در مقام اقتراح می‏گفتند: . . منظورشان این بود که قرآن بصورت کتاب مجلد نازل شود و آن غیر از نزول دفعی بر قلب پاک آن حضرت است. اما آیات . . صریحشان در نزول تدریجی است.
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ

همانا ما پیمبران خود را با ادلّه و معجزات فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم به راستی و عدالت گرایند، و آهن (و دیگر فلزات) را که در آن هم سختی (جنگ و کارزار) و هم منافع بسیار بر مردم است (نیز برای حفظ عدالت) آفریدیم، و تا معلوم شود که خدا و رسلش را با ایمان قلبی که یاری خواهد کرد؟ (هر چند) که خدا بسیار قوی و مقتدر (و از یاری خلق بی‌نیاز) است.

معانی کلمات آیه

«الْبَیِّنَاتِ»: (نگا: روم / ، غافر / ). «الْکِتَابَ»: جنس کتاب مراد است. یعنی همه کتابهای آسمانی. «الْمِیزَانَ»: (نگا: شوری / ، رحمن / و و . «الْقِسْطِ»: عدل (نگا: آل‌عمران / و ، نساء / و . «أَنزَلْنَا الحَدِیدَ»: آهن را آفریده‌ایم و پدیدار کرده‌ایم. «أَنزَلْنَا»: بوجود آورده‌ایم. خلق کرده‌ایم. (نگا: اعراف / ، زمر / . «لِیَقُومَ»: تا عمل بکنند. تا دست بیازند (نگا: نساء / . «بَأْسُ»: قوت. نیرو. (نگا: نساء / ، انعام / ، اسراء / . «لِیَعْلَمَ اللهُ …»: (نگا: بقره / آل‌عمران / و کهف / ). «بِالْغَیْبِ»: دور از چشم مردم. بعد از وفات انبیاء. بی‌آنکه خدا را ببینند.

مراد از انزال آهن در «أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ»، شبیه انزال چهارپایان در «أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ» «۲» مى‌باشد. زیرا بر اساس آیه‌ى‌ «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» «۳» منشأ وجودى هر چیز نزد خداوند است و او هر موجودى را پس از تعیین حدود وجودیش، به این عالم مى‌آورد، که این خود نوعى نزول است. «۴»

===================================

متن اصلی معنی
أَنْزَلَ [عمومی] أَنْزَلَ : إنْزَالًا و مُنْزَلًا [ نزل ] الضَّیفَ : مهمان را به خانه ى خود آورد
– الشی ءَ : آن چیز را فرود آورد
– اللَّهُ الکلامَ : خداوند سخن را وحی کرد
– بهِ خساره فادِحَهً : زیان سختى به او رسانید .
متن اصلی معنی
نَزِلَ [عمومی] نَزِلَ : نَزَلًا المکانُ : زمین بعلت سختى و صلابت با اندک بارانى سیل روان کرد
– الزّرعُ : گیاه رشد و نمو کرد
– نَزْلَهً الرجُلُ : آن مرد دچار زکام و سرما خوردگى شد .
نزل ( بـ ، فی ، عند ، على ) [عمومی] پیش آمد برای ، نازل شد ، فرود آمد ، بر سر … آمد ، دامنگیر … شد ، را دچار کرد ، را مبتلا کرد
نَزَّلَ [عمومی] نَزَّلَ : تَنْزِیلًا [ نزل ] هُ : او را فرود آورد
– اللّهُ کلامَهُ على انْبِیَائِهِ : خداوند بر پیامبران خود وحى کرد
– الْقَومَ : آن قوم را در منازل جاى داد
– الحاسبُ الرَّقَمَ : حسابدار ارقام را یادداشت کرد
– الشّی ءَ : آن چیز را چید و مرتب ساخت
– الشّی ءَ مکانَ الشّی ءِ : چیزى را جایگزین چیزى دیگر نمود .
نِزْل [عمومی] نِزْل : ( طب ): سرما خوردگى و سرفه و تب . این کلمه در زبان متداول رایج است
– ج نُزُول : گروه و مجتمع .
نَزَلَ [عمومی] نَزَلَ : نُزُولًا من علوٍّ إلى أَسفل : پائین آمد ، فرود آمد
– بهِ : او را پائین آورد
– فلانٌ عن الحقِّ : حق را رها کرد
– بهِ الأمرُ : پیشامد براى او رخ داد
– عندَ رَغْبتهِ ( أو طَلَبه ): خواسته او را قبول کرد
– نِزَالهً : مسافرت کرد
– نُزُولًا و مَنْزِلًا القومَ و بالقوم و على القَومِ : بر آن قوم وارد شد ؛ « نَزَلَ ضَیفاً علیهِ »: بعنوان میهمان بر او وارد شد .
نزل عن إرادته ( عن حکمه ) [عمومی] تسلیم او شد ، در برابرش سرخم کرد ( تسلیم شد )، خضوع کرد در مقابل او ، تن در داد به ( سخن ) او ، تسلیم خواسته او شد ، به خواسته او تن در داد
نزل على حکم [عمومی] تسلیم … شد ، تن در داد به …. خاضع شد ، اطاعت کرد از ، مطیع … شد
نَزَل [عمومی] نَزَل : ج أَنْزَال باران ؛ « رَجُلٌ ذُو نَزَلٍ » مردیکه بسیار عطا و بخشش کند ؛ « أنْزَالُ القومِ » آذوقه قوم . النَّزِل : جائیکه افراد بسیارى در آن فرود آیند ، زمین سختى که سیل با سرعت در آن روان شود .
نُزْل [عمومی] نُزْل : ج أَنْزَال : آنچه که براى میهمان تهیه و آماده کنند ، فزونى و برکت کِشت ، بخشش و کرم . : النَّزْل : مسافرخانه .
نزل إلی المیدان [عمومی] به میدان آمد ، پا به عرصه گذاشت
متن اصلی معنی
تنزیل [عمومی] نازل کردن ، وحی ، وحی کردن ، قرآن کریم ، کردن ، تنزل دادن ، تخفیف
تَنْزِیل [عمومی] تَنْزِیل : [ نزل ]: مص ، فرود آوردن چیزى از بالا به پائین ، ترتیب .
نَزَّلَ [عمومی] نَزَّلَ : تَنْزِیلًا [ نزل ] هُ : او را فرود آورد
– اللّهُ کلامَهُ على انْبِیَائِهِ : خداوند بر پیامبران خود وحى کرد
– الْقَومَ : آن قوم را در منازل جاى داد
– الحاسبُ الرَّقَمَ : حسابدار ارقام را یادداشت کرد
– الشّی ءَ : آن چیز را چید و مرتب ساخت
– الشّی ءَ مکانَ الشّی ءِ : چیزى را جایگزین چیزى دیگر نمود .
تنزیل الرتبه أو الدرجه [عمومی] تنزل درجه ( رتبه ) دادن ، تنزیل درجه ( رتبه )
متن اصلی معنی
ارسل [عمومی] ارسل : فرستادن , ارسال داشتن

 

متن اصلی معنی
ارسال [عمومی] ارسال : منتشر کردن , اشاعه دادن , رساندن , پخش کردن ( از رادیو ) , سخن پراکنی , انتقال , عبور , ارسال , سرایت , اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود , فرا فرستی , فرا فرستادن
ارسال البرقیه [عمومی] ارسال البرقیه : فرستادن تلگراف
ارسال الخطاب [عمومی] ارسال الخطاب : فرستادن نامه

 

 

همچنین بررسی کنید

قرآن با صدای زیبای قاری عبدالرحمن العوسی

قرآن با صدای زیبای قاری عبدالرحمن العوسی /  روایت حفص از عاصم   ۱ فاتحه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *