سوره ۴۳. زخرف آیه ۳۷،۳۶
آیه
وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ
وَإِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ
ترجمه
و هر که از یاد خدای رحمن روی گردان شود شیطانی بر او می گماریم که همراه و دمساز وی گردد.
و آنها (شیاطین) مردم را از راه (حقّ) باز می دارند ولی گمان می کنند که هدایت یافته اند.
نکته ها
آیات قبل، سخن از کفّار و غرق شدن در مادیات بود، این آیه یکی از آثار غوطه ور شدن در زر و زیور را بیان می کند.
«یعش» از «عشو» به معنای آفتی در چشم است که سبب ضعف دید می گردد. این کلمه هرگاه با حرف «عن» همراه باشد به معنای اعراض کردن است.
سیاست شیطان گام به گام است: «خطوات»**بقره، ۱۶۸.***
مرحله اول القای وسوسه است. «وسوس الیه»**طه، ۱۲۰.***
در مرحله دوم تماس می گیرد. «مسّهم طائف»**اعراف، ۲۰۱.***
مرحله سوم در قلب فرو می رود. «فی صدور الناس»**ناس، ۵ .***
مرحله چهارم در روح می ماند. «فهو له قرین»**زخرف، ۳۶.***
مرحله پنجم انسان را عضو حزب خود قرار می دهد. «حزب الشیطان»**مجادله، ۱۹.***
مرحله ششم سرپرست انسان می شود. «و من یتخد الشیطان ولیاً»**نساء، ۱۱۹.***
مرحله هفتم انسان خود یک شیطان می شود. «شیاطین الانس و…»**انعام، ۱۱۲.***
علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: شیطان در روح انسان تخم گذاری می کند. «فباض و فرّخ فی صدورهم»** نهج البلاغه، خطبه ۷.***
آثار اعراض از یاد خدا
۱. باز ماندن از راه خیر. «لیصدونهم عن السبیل»
۲. انحراف فکری که خیال می کند هدایت یافته است. «یحسبون انهم مهتدون»
۳. دیگر موعظه پذیر نیست. «و اذا ذکروا لا یذکرون»**صافّات، ۱۳.***
۴. توبه نمی کند چون خود را کج نمی داند.
۵. زندگی نکبت بار دارد. «و مَن أعرض عن ذکری فانّ له مَعیشهً ضَنکا»**طه، ۱۲۴.***
۶. کسی که در دنیا از دیدن حقّ کور است، «یعش» در آخرت نیز کور محشور می شود. «من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی»**اسراء، ۷۲.***
شیطانِ همراه، ممکن است از دوستان ناباب یا همسر و فرزند یا شریک فاسد باشد. به همین دلیل کلمه شیطان نکره ذکر شده است تا شامل هر نوع شیطانی شود.
نماز، ذکر رحمن است، «اقم الصلاه لذکری»**طه، ۱۴.*** قرآن، ذکر رحمن است، «نحن نزلنا الذکر»**حجر، ۹.*** پس هر کس از نماز و قرآن اعراض کند دچار سلطه شیطان همراه می شود. «فهو له قرین»
پیام ها
۱- سلطه شیطان در اثر اعمال خود ماست. «و من یعش… نقیّض»
۲- دل یا جای رحمن است یا شیطان. «و من یعش عن ذکر الرّحمن نقیض له شیطاناً»
۳- کیفر روی گردانی از سرچشمه رحمت، بندگی شیطان سلطه گر است. «فهو له قرین»
۴- تلاش شیطان برای بازداشتنن انسان از راه حقّ جدّی است. «انّهم لیصدّونهم»
۵ – بدتر از انحراف عملی، انحراف فکری است. «یحسبون انّهم مهتدون»
============================
تفسیر المیسر:
﴿وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ ٣۶﴾.
کسی که از یاد خداوند رحمن، یعنی از کتاب الهی و سنّت پیامبرش روگشتانده با این دو مرجع هدایت نشود و به آنها عمل نکند، خداوند شیطانی را مقرّر میدارد که او را گمراه ساخته گناهان را برایش خوب جلوه میدهد و طاعات را زشت مینمایاند. این شیطان، شب و روز با او یکجا میباشد، همراه و رفیق اوست و جز به وسیلۀ یاد خداوند رحمن از آن نجات حاصل کرده نمیتواند.
﴿وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧﴾.
به یقین که شیطانها اعراض کنندگان از ذکر خداوند أ را از راه هدایت باز میدارند، سرکشی و گناهان را برای آنان نیکو جلوه میدهند و طاعات را بد مینمایانند. در این حال پیروان شیطان میپندارند که در کار و روش خود با هدایت و بینشی همراهند، امّا در گمراهی و سرکشی به سر میبرند.
==============================
–+++احادیثی درباره یاد خدا+++–
سیدنا على رضی الله عنه:
اَلذِّکرُ یونِسُ اللُّبَّ وَیُنیرُ القَلبَ وَیَستَنزِلُ الرَّحمَهَ؛
یاد خدا عقل را آرامش مى دهد، دل را روشن مى کند و رحمت او را فرود مى آورد.
===================
سیدنا على رضی الله عنه:
اُذکُرُوا اللّه ذِکراخالِصاتَحیَوابِهِ أَفضَلَ الحَیاهِ وَتَسلُکوابِهِ طُرُقَ النَّجاهِ؛
خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگى را داشته باشید و با آن راه نجات و رستگارى را به پیمایید.
====================
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
مَن أَطاعَ اللّه عَزَّوَجَلَّ فَقَد ذَکَرَ اللّه وَإِن قَلَّت صَلاتُهُ وَصیامُهُ وَتِلاوَتُهُ لِلقُرآنِ؛
هر کس خداى عزوجل را اطاعت کند خدا را یاد کرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد.
====================
فى قَولِهِ تَعالى: (لَذِکرُ اللّه أَکبَرُ) ـ : ذِکرُ اللّه عِندَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ؛
درباره آیه «یاد خدا بزرگتر است» ـ : به یاد خدا بودن در هنگام روبه رو شدن با حلال و حرام.
=====================
کَأَنَّ المُؤمِنینَ هُمُ الفُقَهاءُ أهلُ فِکرَهٍ وَعِبرَهٍ، لَم یُصِمَّهُم عَن ذِکرِ اللّه ما سَمِعوا بِآذانِهِم وَلَم یُعمِهِم عَن ذِکرِ اللّه ما رَأو امِنَ الزّینَهِ؛
گویا مؤمنان همان فقیهان (فرزانگان دین فهم) و اهل اندیشیدن وپند گرفتن هستند. شنیده هاى دنیوى، گوش آنها را از (شنیدن) یاد خدا کر نمى کند و زرق و برق دنیا چشم آنان را از یاد خدا کور نمى گرداند.
=====================
قالَ: أَوحَى اللّه عَزَّوَجَلَّ إِلى موسى علیه السلام یا موسى، لاتَنسَنى عَلى کُلِّ حالٍ وَلا تَفرَح بِکَثرَهِ المالِ، فَإِنَّ نِسیانى یُقسِى القُلوبَ، وَمَعَ کَثرَهِ المالِ کَثرَهُ الذُّنوبِ؛
خداى عزوجل به موسى وحى کرد: اى موسى در هیچ حالى مرا فراموش نکن و به ثروت زیاد شاد نشو، زیرا از یاد بردن من دلها را سخت مى کند و همراه ثروت زیاد، گناهان زیاد است.
======================
إِنَّ قَسوَهَ البِطنَهِ وَفَترَهَ المَیلَهِ وَسُکرَ الشَّبَعِ وَعِزَّهَ المُلکِ مِمّا یُثَبِّطُ وَیُبَطِّى ءُ عَنِ العَمَلِ وَیُنسِى الذِّکرَ؛
پرخورى و سستى اراده و مستى سیرى و غفلت حاصل از قدرت، از عوامل بازدارنده و کند کننده در عمل است و ذکر (خدا) را از یاد مى برد.
=====================
یا مَن ذِکرُهُ شَرَفٌ لِلذّاکِرینَ وَیا مَن شُکرُهُ فَوزٌ لِلشّاکِرینَ وَیا مَن طاعَتُهُ لِلمُطیعینَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاشغَل قُلوبَنا بِذِکرِکَ عَن کُلِّ ذِکرٍ؛
اى آن که یادش مایه شرافت و بزرگى یاد کنندگان است و اى آن که سپاسگزاریش موجب دست یافتن سپاسگزاران (بر نعمتها) است و اى آن که فرمانبرداریش سبب نجات فرمانبرداران است، بر محمد و آل او درود فرست و با یاد خود دلهاى ما را از هر یاد دیگرى بازدار.(صحیفه سجادیه، دعاى ۱۱ )
=====================
ذِکرُ اللِّسانِ الحَمدُ وَالثَّناءُ وَ ذِکرُ النَّفسِ الجَهدُ وَالعَناءُ وَذِکرُ الرّوحِ الخَوفُ وَالرَّجاءُ وَذِکرُ القَلبِ الصِّدقُ وَالصَّفاءُ وَذِکرُ العَقلِ التَّعظیمُ وَالحَیاءُ وَذِکرُ المَعرِفَهِ التَّسلیمُ وَالرِّضا وَذِکرُ السِّرِّ الرُّؤیَهُ وَاللِّقاءُ؛
ذکر زبان حمد و ثناء، ذکر نفس سختکوشى و تحمل رنج، ذکر روح بیم و امید، ذکر دل صدق و صفا، ذکر عقل تعظیم و شرم، ذکر معرفت تسلیم و رضا و ذکر باطن مشاهده و لقا است.
=====================
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
یَقولُ اللّه عَزَّوَجَلَّ إِذ کانَ الغالِبُ عَلَى العَبدِ الاِشتِغالُ بى، جَعَلتُ بُغیَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِکرى فَإذا جَعَلتُ بُغیَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِکرى عَشَقَنى وَعَشَقتُهُ فَإِذا عَشَقَنى وَعَشَقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینى وَبَینَهُ وَصَیَّرتُ ذلِکَ تَغالُبَاَ عَلَیهِ لایَسهو إِذا سَهَا النّاسُ اُولئِکَ کَلامُهُم کَلامُ النبیاءِ اُولئِکَ البطالُ حَقّا؛
خداى عزوجل مى فرماید: هرگاه یاد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در یاد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در یاد خود قرار دهم عاشق من شود و من نیز عاشق او گردم و چون عاشق یکدیگر شدیم حجاب میان خود و او را بر دارم و عشق خود را بر جان او چیره گردانم، چندان که مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى شود، سخن اینان سخن پیامبران است، اینان براستى قهرمانند.
=====================
ألا اُحَدِّثُکَ بِمَکارِمِ الأخلاقِ؟ اَلصَّفحُ عَنِ النّاسِ ، وَمُواساهُ الرَّجُلِ أخاهُ فى مالِهِ ، وَذِکرُ اللّه کَثیرا؛
آیا به تو بگویم که مکارم اخلاق چیست؟ گذشت کردن از مردم، سهیم کردن برادر (دینى) در مال خود و بسیار به یاد خدا بودن.
=====================
امام صادق علیه السلام :اَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى علیهالسلام یا مُوسى لا تَفْرَحْ بِکَثْرَهِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِکْرى عَلى کُلِّ حالٍ فَاِنَّ کَثْرَهَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْکَ ذِکرى یُقْسِى الْقُلوبَ؛
خداى عزّوجلّ به موسى علیهالسلام وحى کرد: اى موسى! به زیادى ثروت شاد مشو و در هیچ حالى مرا فراموش مکن، زیرا با زیادى ثروت گناهان فراموش مىشود و از یاد بردن من قساوت قلب مىآورد.
=====================
أکثِروا ذِکرَ اللّهِ وذِکرَ المَوتِ وتِلاوَهَ القُرآنِ.
خدا را بسیار یاد کنید و همیشه به یاد مرگ باشید و قرآن زیاد بخوانید.
=====================
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
ما مِن ساعَهٍ تَمُرُّ بِابن آدَمَ لَم یُذکَر اللهُ فیها إلّا حَسِرَ عَلَیها یَومَ القیامَهِ.
هر لحظه ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد روز قیامت حسرتش را خواهد خورد.
قال عَلیٍّ (ع): «اِجْعَلوُا کُلَّ رَجَائِکُمْلِلهِ سُبْحَانَهُ وَ لا تَرْجُوا أحَداً سِواهُ فَإِنَّهُ مَا رَجَا أحدٌ غَیْرَالله تَعَالی إِلا خَابَ»
تمامی امیدتان را به خداوند قرار دهید و به هیچکس غیر از خداوند دل نبندید.
پس به راستی که هیچ کس به غیر خداوند امید نبست، مگر اینکه محروم و زیانکار گردید. یک دسته از انسانها تمام امیدشان به غیرخداست. امیدشان به پول، ریاست، رفیق و… است. حضرت در این روایت به این افراد کاری ندارد و خطابش به خداشناسان است؛ آنهایی که معتقدند کاری از دست خدا بر میآید و… . حضرت به این گروه میفرماید: تنها امیدتان خدا باشد. اینطور نباشد که هم به خدا امید ببندید و هم به غیرخدا.
«وَ لا تَرْجُوا اَحَداً سِواهُ»؛ این جمله فراز قبلی را تأکید میکند. اول میفرماید تمام امیدتان را خدا قرار بدهید. بعد در این جمله، امیدبستن به احدی غیر از خدا را نفی میکند. به تعبیر من محکم کاری میکند.
«فَإِنَّهُ مَا رَجَا غَیْرُالله تَعَالی اِلا خَابَ»؛ در این فراز امیرالمؤمنین(ع) بهعلتش اشاره میفرماید: برای خاطر اینکه احدی به غیر خدا امید نبست، مگر اینکه محروم شد! (استثناء از نفی دلالت بر عمومیت دارد.) خداوند شریکپذیر نیست؛ نه در عبادت و نه در هیچچیز دیگر. ما در این باب روایات زیادی داریم که من در اینجا نمیخواهم وارد آنها شوم.
فقط اشارهای میکنم: چندین روایت هست که خداوند قسم خورده که اگر کسی که میگوید مرا میشناسد، به غیر من امید ببندد، من امیدش را قطع میکنم. به هر که و به هرچه امید ببندی (یعنی به بچهات، همسرت، رفیقت یا به پولت، ریاستت و… امید ببندی) من امیدت را قطع میکنم. یعنی در آخر، سرت را به سنگ میزنم. این حتمی و قطعی است. من این کار را با تو که میگویی خداشناسم، میکنم.
نتیجه: وقتی آخرِ سر خداوند میخواهد سرم را به سنگ بزند و امیدم را از غیرخودش قطع کند، آیا بهتر نیست که خودم از همان اول به غیرخدا امید نبندم؟!
==========================
کسی که از خدا بریده و به غیر خدا بپیوندد، خداوند او را به همان شخص واگذار می کند و کسی که بدون علم و آگاهی عمل کند، خراب کاری او بیش از آباد کردن اوست.[۱]
در واقع این روایت دو دستور حکیمانه است:
الف) کسی که از خدا بُریده و تکیه گاهش در زندگی غیر خدا باشد و به غیر خدا امید داشته باشد، خداوند او را به همان شخص واگذار می کند و کارش به جایی نمی رسد. دو مطلب غیر قابل انکار است و رعایت آن گاهی برای بعضی مشکل می شود:
۱- هر چه هست از ناحیه خداست
«وَ مَا بِکمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّهِ»[۱]
هر چه در آسمان و زمین است از آن خدا و همه نعمتها از جانب او است وهمه فقیرند و دلایل توحید هم همین معنا را به ما می گوید (توحید درذات، صفات، افعال، رازقیت و. ..).
۲- این عالم، عالم اسباب است به این معنا که مریض باید پیش طبیب برود، زارع باید کشت کند، صنعتگر باید صنعت کند و. .. و این که کسی در خانه بنشیند و فقط دعا کند کافی نیست، چرا که
أبَی اللَّهُ أنْ یجْرِی الأمورَ إلَّابِأسْبَابِهَا
که این هم قانونی است که خدا وضع کرده است.